Nica Mae Mae থেকে Троянди, Запорізька область, Україна
تصور من همیشه این بوده که سوء تفاهم در مورد این رمان کافکا از همان ابتدا شروع شده که کلمه ی "متامورفوسیس" را به "مسخ" ترجمه کرده اند، یعنی تحول از صورتی بهتر به شکلی بدتر، مثل تحول از انسان به حیوان. با این شکل ترجمه یک قضاوتی از پیش ساخته را به خواننده و منتقد داده ایم که ابتدا به ساکن خیال کند این یک مسخ انسان است در جهان امروز. شاید بهتر بود این کلمه به "استحاله" ترجمه می شد تا خالی از هر پیشداوری باشد. لاجرم درک رمان کافکا در ابعاد وسیع تری ممکن می شد. مثلن چرا در این "استحاله" کافکا اینقدر به تغییر فصل و شرایط اهمیت می دهد؟ چرا با مرگ "گره گور سامسا" از زمستان عبور می کنیم و به بهار می رسیم؟ بهررو، یکی دو ترجمه ی دیگر از این اثر در فارسی هست، که اگر در دسترس دارید، بهتر است آنها را بخوانید چون ترچمه ی هدایت کمی کهنه است.
Excellent book for pre-teens, a touching story with a moral lesson
Spring break for me has been a Twilight read-a-thon, so far. Well, that, and staying up way too late with lots of friends every night... Spring Break '09!! As soon as I was done with finals, I began tearing through this teen vampire saga. I was skeptical, thinking that it was just a big hit because most americans have never really read any of the exceptional literature in the world...so, to them, this was phenomenal, etc... I have to say, though, I can't put these books down. Bought the third book, Eclipse, on Thursday morning and finished the 650 pages or so by sunday morning. Would have finished sooner but I had dinner plans. ;) Picked up the final book, Breaking Dawn, yesterday. All I'm saying is, if loving twilight is wrong, I don't wanna be right. Judge me if you like. I'm gonna go read.