Jonathan McGhee McGhee থেকে Vaux-Lavalette, France
با گابریل گارسیا مارکز که حتما به اندازه کافی آشنا هستین...کتاب 100 سال تنهایی کتاب فوق العاده ای هست که نوشته...کتاب صد سال تنهایی در سال 1967 نوشته شده و به فاصله 8 سال بعد از نوشتن صد سال تنهایی مارکز سومین داستان بلند خودش به اسم پاییز پدر سالار رو در سال 1975 نوشته... سبک داستان این کتاب هم خیلی شبیه به سبک صد سال تنهایی هست با این تفاوت که میزان تمرکزی که روی یک موضوع داره خیلی بیشتر از کتاب صد سال تنهایی هست...از لحاظ ادبیات این سبک رئالیسم جادویی هست اسمش که اتفاقها و شخصیتها رئال هستن ولی داستان آمیخته بااتفاقات خارق العاده و جادو شده.... محتوای داستان قدرت دیکتاتوری هست که گه گاهی با عشق مخلوط میشه...اتفاقهای داستان از بین تمام کتابهای مارکز بیشترین نماد رو در واقعیت داره و بر اساس کارهایی که دیکتاتورهای آمریکای جنوبی مثل پینیلا و گومز و ژنرال معروف اسپانیایی ژنرال فرانکو انجام دادن نوشته شده...(این کتاب رو مارکز در بارسلونا نوشته). از لحاظ سبک روایی داستان نو آوری داره و اگر در صد سال تنهایی هم دقت کرده باشین راوی داستان خیلی متفاوت از تمام کتابها انتخاب شده بود... در نهایت اگر کتاب صد سال تنهایی رو نخوندین یا خوندین و دوست نداشتین خوندن این کتاب رو اصلا توصیه نمیکنم. در مورد نوشته های مارکز نکته ای که خیلی مهمه اینه که باید سبک ادبیاتی رو که در کارهاش استفاده میکنه دوست داشته باشین مگر نه نوشته هاش به نظرتون خیلی بی مفهوم میرسه...